اي رسول به مردم [ بگو: در زمين بگرديد و بنگريد] كه خدا چگونه آفرينش را آغاز كرده است.
قرآن كريم، سوره ي عنكبوت، آيه ي 19
پديده ي مسافرت را از محلي به محل ديگر و از كشوري به كشور ديگر، بدون در نظر داشتن قصد مهاجرت، اشتغال يا اقامت مستمر، جهانگردي گويند. از ديد سازمان ملل «جهانگرد يا گردشگر كسي است كه كشوري غير از كشور محل اقامت خود را مورد بازديد قرار دهد، مشروط بر اينكه، اين بازديد به منظور احراز هيچگونه شغل و كسبي نباشد و حداقل 24 ساعت و حداكثر سه ماه در كشور ميزبان توقف نمايد و مسافرت او مبني بر يكي از علل زير باشد:
تفريح، استراحت، گذراندن تعطيلات، امور خانوادگي، درمان و امور پزشكي، ورزش، امور مذهبي، مأموريت يا شركت در همانديشيها.»
تاريخچه ي جهانگردي را، ميتوان به گذشته هاي دور نسبت داد. چنانكه در دوران پيش از اسلام، برخي از يونانيان و روميان به ايران سفر ميكردند. پارهاي از آنان چون "هردوت" و "گزنفون" سفرنامه هائي با موضوع ديدار از ايران نوشته اند. در دوران بعد از اسلام نيز، نخستين كسي كه از مغرب زمين به ايران سفر كرد و سفرنامه هائي در اين باره نوشت "بنيامين تودلاي" اسپانيائي بود كه در سال 1159م. به كشورهاي مختلف از جمله ايران سفر كرده است.
در قرن نوزدهم اصطلاح جهانگرد يا توريست[Tourist] جايگزين سياح شد. در آن زمان اشراف زادگان فرانسوي، براي تكميل تحصيلات و كسب تجربه هاي لازم زندگي مسافرت مي كردند. اين جوانان، در آن زمان توريست ناميده مي شدند. بعدها اين اصطلاح براي كساني به كار رفت كه براي سرگرمي، وقت گذراني و گردش، به فرانسه سفر ميكردند. اين اصطلاح، با گذشت زمان به مسافرت خارج از فرانسه نيز تعميم داده شد و به همهي افرادي كه به خارج از كشور محل اقامت خود مسافرت مي كردند، توريست گفته شد.